09
اردیبهشت

داستانک: استدلال منطقی

همه‌ دانشمندان مي‌ميرند و به بهشت مي‌روند. آنها تصميم مي‌گيرند كه قايم ‌باشك بازي كنند. از بخت بد اينشتين اولين كسي است كه بايد چشم بگذارد. او بايد تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن كند. همه شروع به قايم شدن مي‌كنند به جز نيوتن .
نيوتن فقط يك مربع يک متري روي زمين مي ‌كشد و داخل آن روبروي اينشتين مي ‌ايستد. اينشتين مي‌شمرد :
1 – 2 – 3 – ………… . 97 – 98 – 99- 100
او چشمانش را باز مي‌ كند و مي‌بيند كه نيوتن روبروي او ايستاده است.
اينشتين بلا فاصله مي‌گويد:  “سوك ‌سوك نيوتن “. نيوتن انكار مي‌كند و مي ‌گويد نيوتن سوك ‌سوك نشده است. او ادعا مي‌كند كه نيوتن نيست .   تمام دانشمندان بيرون مي‌آيند تا ببينند چگونه او ثابت مي‌كند كه نيوتن نيست.
نيوتن مي‌گويد:  ” من در يك مربع به مساحت يک متر مربع ايستاده‌ام… اين باعث مي‌شود كه من بشوم نيوتن بر متر مربع… چون يك نيوتن بر متر مربع معادل يك پاسكال است ،پس من پاسكال هستم  !