
داستانک: عشق بر خشونت و جنگ پیروز است
سپتامبر ۱۹۱۴
ارتشهای آلمان، بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند….
شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دستکم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند.
در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقهٔ خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند.
صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهههای دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا میآیند و بسوی ارتش آلمان میروند.
آن شب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنک را از سر بگیرند!
صبح روز بعد دست و دل سربازان برای جنگ نمیرفت.
شب قبل آنقدر با دشمن رفیق شده بودند که بیخیال جنگ شدند و از پشت خاکریز برای هم دست تکان میدادند!
چند ساعت که گذشت باز هم پرچمهای سفید بالا رفت و پس از گفتگوی ۳ نماینده ارتشها تصمیم بر این گرفته شد که برای سرگرم شدن با هم فوتبال بازی کنند!
آنها آنقدر با هم رفیق میشوند که با هم عکس میگیرند و حتی آدرس خانههای خود را به همدیگر میدهند، تا بعد از جنگ به کشورهای هم سفر کنند!
کار به جایی میرسد که این ۳ ارتش به هم پناه میدهند و …
تنها چیزی که باعث میشود تا قضیه لو برود متن نامههایی بود که سربازان برای خانوادههایشان فرستاده بودند، و به آنها اطمینان داده بودند که اینجا از جنگ خبری نیست!
سالها بعد “کریس دی برگ” متن یکی از این نامههای سربازان را در یک حراجی به قیمت ۱۵ هزار یورو میخرد.
“پل مک کارتنی” هم در ویدئوی یکی از کارهایش به این اتفاق ادای احترام کرده
و در سال ۲۰۰۵ هم “کریستین کاریون” با استناد به مدارک این اتفاق فیلمی به نام “کریسمس مبارک” میسازد، که اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت..
0 دیدگاه