
مطلب : تقدیم به تمام دانشجویان دانشگاه زندگی
سالهاست دانشجوی دانشگاه زندگی هستم و رئیس این دانشگاه هر روز سرفصل های جدیدی را با استادان متفاوتی ارائه می دهد، گاه استادم کودکی خردسال است و گاه پیری کهنسال، گاه مورچه و گاه شمعدانی، گاه انسانهای نیک اندیش و گاه آدم های حیوان صفت.
بعضی استادان درس هایشان را مستقیم ارائه می کنند، اما گاه باید آموختنی ها را خودت از بین اعمال برخی اساتید کشف کنی و به کار بگیری .
کلاس ها در هر زمان و مکانی برگزار می شود، با برف و آلودگی هوا تعطیل نمی شود. در این دانشگاه امتحانات مختص پایان ترم نیست، در هر زمان و مکانی امتحان گرفته می شود، منتها شکل امتحان هر بار متفاوت است، برگه های دانشجویان و سوالات آنها نیز.
گاهی با خوشی و شادی امتحانت می کند، گاه با رنج و اندوه، گاه سلامتی ماده امتحانی است و گاه بیماری، گاه فقر و گاه ثروت،…و در این میان امتحاناتی که با خوشی، سلامتی و ثروت گرفته می شود اتفاقا سخت تر است، چون خیلی وقت ها فراموش میکنی که داری امتحان میدهی.
رئیس دانشگاه امتحانات را بسته به ظرفیت دانشجویانش می گیرد و سخت ترین سوالات و آزمون ها برای دانشجویان ممتاز و نخبه طراحی می شود.
با تمام این ها، من از دانشجو بودن در این دانشگاه لذت می برم و احساس می کنم هر روز درس جدیدی برای ارائه شدن وجود دارد که مرا تشنه آموختن و به کار بستن می کند. کاش تا پایان عمر دانشجو بمانم.
از سری نوشته های همراه ارجمند خانم زهرا لاری
0 دیدگاه