14
اردیبهشت

مطلب: راه تجلی خداوند در وجود ما

ما در میان عریانی تولد و عریانی مرگ ،نقش واسطه را ایفا می کنیم.
 از زندگی می گیریم و به زندگی می بخشیم.
ما هیچ چیز نداشته ایم و هیچ چیز نداریم و هیچ چیز نخواهیم داشت.
همه چیز به هستی تعلق دارد.مالک حقیقی ،”او”ست.
چند روزی چیزی را به ما امانت می دهد،سپس پس می گیرد و روانه مان می کند.
انسان شاهدی بیش نیست.اما این انسان باید بصیرتی کسب کند تا شایسته نام انسان باشد.
صحنه آفرینش،صحنه و ساحت خداست.. .…
“” ادب “” ایجاب می کند که بی کفش و پاپوش و صورتک به این صحنه و ساحت وارد شویم.
تخیله ء خانه ء درون از “من ها” ما را مستعدِ تجلی ِ خداوند میسازد.
آماده ،پاک و بی زنگار میشویم تاصورت ِ بی صورت ِ اورا در خود بتابانیم..
ریشه داشتن در عشق :
وقتي در عشق ريشه داشته باشيد، واقعا ريشه دار هستيد. راه ديگري براي ريشه دار بودن وجود ندارد. مي توانيد پول، خانه، حساب بانكي و حتي امنيت داشته باشيد، ولي هيچ يك از اينها به ريشه دار شدنتان كمك نمي كند. آنها تنها جانشينهاي ضعيفي براي عشق هستند. با داشتن امنيت فيزيكي – پول و موقعيت اجتماعي – تنها ترس از دست دادن آنها را بيشتر مي كنيد يا نگران بدست آوردن امنيت بيشتر مي شويد. نارضايتي حد و مرزي ندارد. عشق،‌ زميني است كه براي ريشه دواندن به آن نياز داريد. ريشه هاي ما نامريي است. و چيزهاي مريي نمي تواند به ريشه دار شدنمان كمكي بكند. پول، خانه، حساب بانكي و موقعيت اجتماعي همگي مريي هستند. بايد به دنبال زميني نامريي باشيد كه مي تواند عشق، خداوند يا عبادت باشد. نمي توانيد اين موارد را بدست آوريد، بلكه بايد به آنها اجازه دهيد تا شما را به دست آورند.