09
اردیبهشت

مطلب: شما خوش شانس هستید یا بد شانس

تحقیقی از”ريچارد وايزمن” روان شناس دانشگاه هارتفورد شاير
و نویسنده کتاب فاکتور شانس
چرا برخی مردم بی‌ وقفه در زندگی شانس می‌آورند؟
درحالی که سايرين هميشه بدشانس هستند؟
مطالعه برای بررسی چيزی، که مردم آن را شانس می‌خوانند، 10 سال قبل شروع شد.
می‌ خواستم بدانم چرا بخت و اقبال، هميشه در خانه ی بعضی‌ها را می‌زند،
اما سايرين از آن محروم می‌ مانند.
به عبارت ديگر، چرا بعضی از مردم خوش‌ شانس و عده ای ديگر بدشانس هستند؟
آگهی‌هايی در روزنامه‌های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس می‌ کردند،
خوش‌ شانس يا بد شانس هستند، خواستم با من تماس بگيرند.
صدها نفر برای شرکت در مطالعه ی من داوطلب شدند و در طول سال‌های گذشته با آن ها مصاحبه کردم،
زندگی‌ شان را زير نظر گرفتم و از آن ها خواستم در آزمايش‌های من شرکت کنند.
نتايج نشان داد که:
هر چند اين افراد به کلی از اين موضوع غافلند،
کليد خوش‌ شانسی يا، بد شانسی آن ها در افکار و کردارشان نهفته است.
برای مثال:
فرصت‌های ظاهراً خوب در زندگی را در نظر بگيريد.
افراد خوش‌ شانس، مرتباً با چنين فرصت‌ هايی برخورد می‌ کنند،
درحالی که افراد بدشانس نه!
با ترتيب دادن يک آزمايش ساده سعی کردم، بفهمم آيا اين مساله
ناشی از توانايی آن ها در شناسايی چنين فرصت‌هايی است يا نه؟
به هر دو گروه افراد خوش شانس و بد شانس، روزنامه‌ای دادم و
از آن ها خواستم آن را ورق بزنند و بگويند، چند عکس در آن هست؟
به طور مخفيانه، يک آگهی بزرگ را نیز وسط روزنامه قرار دادم، که می‌گفت:
اگر به سرپرست اين مطالعه بگوييد، که اين آگهی را ديده‌ايد، 250 پوند پاداش خواهيد گرفت.
اين آگهی، نيمی از صفحه را پر کرده بود و با حروف بسيار درشت چاپ شده بود.
با اين که اين آگهی، کاملاً خيره کننده بود، افرادی که احساس بد شانسی می‌کردند،
عمدتاً آن را نديدند، درحالی که اغلب افراد خوش‌ شانس متوجه آن شدند.
مطالعه نشان داد، که: افراد بد شانس عموماً عصبی‌ تر از افراد خوش‌ شانس هستند و
اين فشار عصبی، توانايی آن ها در توجه به فرصت‌های غيرمنتظره را مختل می‌کند.
در نتيجه، آن ها فرصت‌های غيرمنتظره را به خاطر تمرکز بيش از حد بر ساير امور
از دست می‌دهند.
برای مثال:
وقتی به مهمانی می‌ روند، چنان غرق يافتن جفت بی‌ نقصی هستند،
که فرصت‌های عالی برای يافتن دوستان خوب را از دست می‌دهند.
آن ها به قصد يافتن مشاغل خاصی، روزنامه را ورق می‌زنند و
از ديدن ساير فرصت‌های شغلی باز می‌مانند.
افراد خوش‌شانس آدم‌های راحت‌تر و بازتری هستند، در نتيجه،
آن چه را در اطراف شان وجود دارد و نه فقط آن چه را در جستجوی آن ها هستند، می‌بينند.
تحقيقات در مجموع نشان داد که آدم‌های خوش‌اقبال بر اساس چهار اصل،
برای خود فرصت ايجاد می‌کنند.
1. اول آن ها در ايجاد و يافتن فرصت‌های مناسب مهارت دارند.
2. دوم به قوه ی شهود گوش می‌سپارند و بر اساس آن تصميم‌های مثبت می‌گيرند.
3. سوم به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی برای آن ها رضايت بخش است.
4. چهارم نگرش انعطاف‌پذير آن ها، بد بياری را به خوش‌اقبالی بدل می‌کند.
در مراحل نهايی مطالعه، از خود پرسيدم:
آيا می‌توان از اين اصول برای خوش ‌شانس کردن مردم استفاده کرد.
از گروهی از داوطلبان خواستم يک ماه وقت خود را صرف انجام تمرين‌هايی کنند
که برای ايجاد روحيه و رفتار يک آدم خوش‌ شانس در آن ها طراحی شده بود.
اين تمرين‌ها به آن ها کمک کرد فرصت‌های مناسب را دريابند، به قوه ی شهود تکيه کنند،
انتظار داشته باشند، بخت به آن ها رو کند و در مقابل بدبياری انعطاف نشان دهند.
يک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشريح کردند..نتايج حيرت انگيز بود:
80 درصد آن ها گفتند:
آدم‌ های شادتری شده‌اند، از زندگی رضايت بيشتری دارند و شايد مهم‌ تر از هر چيز خوش‌شانس‌تر هستند و بالاخره اين که من عامل شانس را کشف کردم.
چند نکته برای کسانی که می‌خواهند خوش‌اقبال شوند
به غريزه ی باطنی خود گوش کنيد، چنين کاری اغلب نتيجه ی مثبت دارد.
با گشادگی خاطر با تجارب تازه روبرو شويد و عادات روزمره را بشکنيد.
هر روز، چند دقيقه‌ای را صرف مرور حوادث مثبت زندگی کنيد.
وقتی که رفتار دیگران را مشاهده می‌کنیم،
آن چه می‌بینیم به درجه ی شفافیت پنجره‌ای که از آن مشغول نگاه‌ کردن هستیم بستگی دارد.
قبل از هرگونه انتقادی، بد نیست توجه کنیم به این که خود در آن لحظه چه ذهنیتی داریم
و از خودمان بپرسیم آیا آمادگی آن را داریم که به‌ جای قضاوت کردن فردی که می‌بینیم،
در پی دیدن جنبه‌های مثبت او باشیم؟
جمله ی روز :
زندگي تاس خوب آوردن نيست، تاس بد را خوب بازي کردن است.
شاید زندگی آن جشنی نباشد، که آرزویش را داشتی…
اما حال، که در آن حضور داری،
سعی کن بهترین حضور را داشته باشی و بهترین بهره را از آن ببری.