15
اردیبهشت

مطلب : صورت و سیرت زیبا

اخیرا یکی از دوستانم را که مدت ها بود ندیده بودم، خیلی اتفاقی در مجلسی دیدم؛  ولی راستش به جای این که از دیدنش خوشحال شوم، شگفت زده شدم.  به جای آن چهره مهربان و دوست داشتنی که کوچکترین احساس درونش را ماهیچه های صورتش به خوبی نشان می دادند، من با یک چهره سرد و بی روح و عبوس مواجه شدم.

چهره ای که حتی چاشنی لبخند هم قادر نبود آن را مثل گذشته دوست داشتنی کند.  بوتاکس های تزریق شده به زیر پوست صورتش همراه با ابروهای تاتو شده رو به بالایش شاید در جوان تر نشان دادن او موفق بودند، ولی در زیباتر نشان دادن او نه.  هر جراحی یا اقدامی که به منظور زیباتر کردن چهره انجام می گیرد،  تنها زمانی می تواند رسالت خود را به درستی انجام دهد که حس مثبت بیشتری به روی چهره بیاورد و آن را مهربان تر از پیش جلوه دهد.اگر چه من با فلسفه تمام این اقدامات مخالفم و معتقدم “به اب و خال و رنگ و خط چه حاجت روی زیبا را”.
جراحی های زیبایی دروغ بزرگی است که انسان قبل از دیگران به خودش می گوید و  معمولا افرادی که روح زیبایی و یا اندیشه زیبایی دارند،  نیازی به انجام این اقدامات در خود احساس نمی کنند.
به نظر من،  هر چین و چروکی که در صورت انسان ظاهر می شود،  امضای خداوند بر روی این نقاشی زیباست.  تاییدی بر کسب تجربه های فراوان، صحه ای بر چشیدن گرم و سرد روزگار و یادآوری به مناسبت برخورداری از نعمت عمر.  هر چه فکر می کنم به هیچ وجه حاضر نیستم امضاهای خداوند بر روی چهره ام را با پاک کن های لیزری و یا شیمیایی از بین ببرم. چرا که امضای هر هنرمندی بر روی اثر هنری خلق شده دال بر اوریجینال بودن آن است.

از سری نوشته های همراه ارجمند خانم زهرا لاری