13
اردیبهشت

مطلب: معنای زندگی از نگاه عرفانی

 نخستين گام براي رسيدن  به  آگاهي توجه كافي به كردار ،  گفتار و پندار است .
 زماني كه تا به اين  حد از احوال  جسم ذهن و زندگي  خود  با خبر شديم آنگاه معجزات رخ مي دهند .
در نگاه مولانا و عارفاني  نظير او  زندگي ، تلاش ها و  روياهاي  انسان  سراسر طنز  است چرا كه انسان نا آگاهانه  همواره  به  جست و جوي  چيزي  است  كه پيشاپيش در وجودش نهفته  است اما اين نكته را درست زماني مي فهمد كه به حقيقت مي رسد!  نه پيش  از  آن .
مشهور است كه “بودا” درست در نخستين شب ازدواجش در حالي كه هنوز آفتاب اولين صبح  زندگي  مشتركش  طلوع  نكرده  بود  قصر پدر را در جست و جوي حقيقت ترك مي كند .
 اين سفر ساليان سال به درازا مي كشد و زماني كه به خانه باز مي گردد  فرزندش سيزده ساله  است .
 هنگامي كه همسرش بعد از اين همه انتظار چشم در چشمان  ” بودا”  مي دوزد  آشكارا حس مي كند كه  او به حقيقتی بزرگ  دست يافته است : حقيقتي عميق  و  متعالي .
بودا كه از اين انتظار طولاني همسرش  شگفت زده شده  بود  از او می پرسد  چرا به دنبال زندگي خود نرفته اي !؟
همسرش مي گويد :
من نيز در طي اين سال ها همانند تو سوالي در ذهن داشتم  و  به  دنبال  پاسخش  مي گشتم .
مي دانستم كه تو بالاخره باز مي گردي  و البته  با  دستاني  پر.  دوست داشتم جواب سوالم  را  از زبان تو بشنوم .
 از زبان كسي كه حقيقت را   با  تمام  وجودش  لمس  كرده  باشد .
مي خواستم  بپرسم   آيا آن چه را  كه  دنبالش  بودي  در همين جا  و در كنار خانواده ات يافت  نمي شد ؟
و بودا مي گويد  :  “حق با توست “.
اما من پس از سيزده سال تلاش و تكاپو اين نكته را فهميدم كه جز  بيكران  درون  انسان نه جايي براي رفتن هست و نه چيزي براي جستن  .
حقيقت بي هيچ  پوششي كاملا  عريان  و  آشكار  در كنار ماست .
آنقدر نزديك كه حتي كلمه نزديك هم  نمي تواند  واژه  درستي  باشد  چرا كه حتي در نزديكي هم نوعي  فاصله  وجود  دارد  .
ما  براي  ديدن  حقيقت تنها به  قلبي  حساس و چشماني تيزبين  نياز  داريم .
تمامي  كوشش  مولانا در  حكايت هاي  رنگارنگ  مثنوي  اعطاي  چنين  چشم  و  چنين  قلبي  به  ماست .
او مي گويد : معجزات همواره  در كنار  شما  هستند   و  در هر لحظه  از  زندگي تان  رخ  مي دهند  فقط  كافي است  نگاه شان  كنيد .
او می گويد :
به چيزي اضافه تر از ديدن  نيازي  نيست . لازم  نيست  تا به جايي  برويد   براي عارف شدن . و براي  دست يابي  به حقيقت  نيازي  نيست  كاري  بكنيد بلكه در هر نقطه از زمين و در هر جايي كه هستيد به همين اندازه كه با چشماني كاملا باز شاهد زندگي و بازي هاي رنگارنگ آن باشيدكافي است  .
اين موضوع در ارتباط با گوش دادن هم صدق مي كند . تمامي راز مراقبه در همين دو نكته خلاصه شده است :
”  شاهد بودن  و  گوش دادن  “
اگر  بتوانيم  چگونه ديدن و چگونه شنيدن  را  بياموزيم ،عميق ترين  راز  مراقبه  را فرا  گرفته ايم .

 

دریافت جدیدترین مطالب سایت از طریق ایمیل:

لینک عضویت در خبر نامه