14
اردیبهشت

مطلب :هفت قانون معنوی موفقیت

مقدمه:
موفقیت در زندگی را می توان به صورت گسترش مدام شادمانی و تحقق فزاینده هدف های ارزشمند تعریف کرد. موفقیت یعنی این توانایی که آرزوهایتان را با سهولت و بی تکاپو بر آورده سازید. موفقیت یک سفر است نه یک مقصد . به عنوان مثال، فراوانی مالی با همه ی تجلیات آن یکی از آن چیز هایی است که این سفر را دلپذیر تر میکند. اما موفقیت ، تندرستی و نیرو و انرژی و شور و شوق زندگی و روابط موفقیت آمیز و آزادی خلاق و ثبات عاطفی و روانی و احساس آسودگی و آرامش ذهن را نیز شامل می شود.
حتی با تمام این چیز ها ، مادامی که بذر الوهیت درونمان را پرورش نداده باشیم، احساس توفیق نمی کنیم.

 

اکنون بیایید به سراغ هفت قانون معنوی موفقیت برویم و ببینیم چگونه می توانیم آنها را در زندگیمان به کار ببریم.
 
نخستین قانون موفقیت قانون توانایی مطلق است.
منشاء همه ی آفرینش، آگاهی مطلق است.. توانایی مطلقی که جویای آنست که از نامتجلی به تجلی درآید. و هرگاه دریابیم که ضمیر راستین ما یکی از این توانایی های مطلق است، به قدرتی می پیوندیم که همه چیز این عالم را متجلی می سازد.
این قانون مبتنی بر این واقعیت است که ما در جوهر آگاهی مطلقیم. آگاهی مطلق ، توانایی مطلق ، وحیطه تمامی امکانات و خلاقیت نامحدود است.
آگاهی مطلق، جوهرمعنوی ماست. همچنین بیکران و نامحدود بودن، شادمانی محض است. حیطه توانایی مطلق، ضمیر خودتان است. و هرچه طبیعت راستین خود را بیشتر تجربه کنید، به حیطه توانایی مطلق نزدیکتر خواهید شد.
کاربرد قانون توانایی مطلق
 
عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر، قانون توانایی مطلق را به عمل درآورم:

-1با رعایت سکوت روزانه و بودن محض، با حیطه توانایی مطلق در تماس خواهم بود. همچنین دست کم روزی دو بار به تنهایی، تقریبا” به مدت نیم ساعت صبح و نیم ساعت غروب به مراقبه سکوت خواهم نشست.

2- هرروز مدتی را در ارتباط با طبیعت و نظاره خاموش هوشمندی درون هر موجود زنده خواهم گذراند. خاموش به تماشای غروب آفتاب یا گوش دادن به صدای اقیانوس یا جویبار یا به بوییدن عطرگلی خواهم نشست- در وجد سکوتم و با ارتباط با طبیعت، از تپش حیات اعصارـ حیطه توانایی مطلق و نامحدود ـ محفوظ خواهم شد.
3-  عدم داوری را تمرین خواهم کرد. روزم را با این جمله آغاز خواهم کردکه  امروز درباره هیچ یک از آن چیزها که پیش می آید داوری نخواهم کرد.»و در سراسر روز به خاطر خود خواهم آورد که داوری نکنم.
دومین قانون معنوی موفقیت،قانون بخشایش است.
کائنات از طریق مبادله پویا عمل می کند. داد و ستد جنبه های متفاوت جریان نیرو در کائناتند. و در شور وشوق بخشیدن آنچه که می جوییم ، فراوانی کائنات را در زندگیمان به جریان می افکنیم.
در هر بذر ، وعده ی هزاران جنگل نهفته است. اما بذر را نباید احتکار کرد. بذر باید با هوشمندی خود را به خاک حاصلخیز ببخشد. از طریق بخشیدن خود، نیروی نامرئی آن در تجلی مادی جریان می یابد.
هرچه بیشتر ببخشید، بیشتر دریافت می کنید. مهمترین چیز نیت داد و ستد است نیت همواره باید ایجاد شادمانی برای بخشاینده و ستاننده باشد. بهترین راه برای اجرای قانون بخشایش این است که تصمیم بگیرید هرگاه با کسی تماس می یابید، چیزی به آنها بدهید. لزومی ندارد که هدیه تان صورت مادی داشته باشد. میتواند شاخه گلی ، تحسینی یا دعایی باشد. در واقع قدرتمند ترین شکل بخشایش ، غیر مادی است.
موهبت های ابراز علاقه ، و توجه و عاطفه و تحسین و محبت ، از گرانقدر ترین هدایایی اند که می توانید بدهید و بهایی نیز بایت آنها نمی پردازید. هرگاه کسی را ببینید می توانید خاموش برای او برکت بطلبید، خوشبختی، شادی و خوشدلی او را آرزو کنید. اینگونه بخشیدن خاموش بسیار قدرتمند است .
کاربرد قانون بخشایش 
با خود عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر ، قانون بخشایش را به عمل آورم.
1- به هرجا که می روم و با هرکس که روبرومی شوم، هدیه ای به او می دهم. هدیه می تواند تحسین یا شاخه گلی یا دعایی باشد. امروز با هرکس که روبرو می شوم، هدیه ای به او خواهم داد و به این طریق فرایند به جریان انداختن شادمانی و ثروت و فراوانی را در زندگی خودم و دیگران آغاز خواهم کرد.
2- امروز با سپاس همه هدایایی را که زندگی به من پیشکش می کند دریافت خواهم کرد: نور آفتاب و آواز پرندگان و بارانهای بهاری یا تحسین بارش برف زمستان را. در برابر دریافت از دیگران نیز گشوده خواهم بود: خواه هدیه ای مادی و پول یا تحسین یا یک دعا.
3- عهد می بندم که با داد و ستد گرانقدرترین هدایای زندگی ـ موهبت های توجه و محبت و تحسین و عشق ـ ثروت را در زندگیم در جریان نگاه دارم. هر بار که کسی را می بینم، خاموش برای او خوشبختی و شادی و خوشدلی آرزو خواهم کرد.
سومین قانون معنوی موفقیت، قانون کارما ست.
هر عملی نیرویی را تولید می کند که به همان شکل به ما باز می گردد. هرچه بکاریم همان را درو می کنیم. و هنگامی که اعمالی را انتخاب کنیم که برای دیگران شادمانی و موفقیت می آورد، ثمره کارمای ما شادمانی و موفقیت خواهد بود.
«کارما» هم عمل است و هم نتیجه آن عمل؛ هم علت است و هم معلول؛ همه این اصطلاح را شنیده اید که:«هر چه بکاری همان را درو می کنی.» اگر بخواهیم در زندگیمان شادمانی ایجاد کنیم، باید بیاموزیم که بذر شادمانی را بکاریم. بنابراین، مفهوم ضمنی «کارما» انتخاب آگاهانه است .می توانید-هرگاه که بخواهید-از قانون کارما برای ایجاد ثروت و فراوانی و به جریان افکندن همه موهبتهای نیکو به سوی خود سود جویید. اما نخست باید هشیارانه آگاه شوید که انتخاب هایتان در هر لحظه از زندگیتان آینده تان را می سازد. هر آنچه در این لحظه پیش می آید، نتیجه انتخابهایی است که در گذشته به آن دست زده اید. اگر به شما توهین می کردم، به احتمال زیاد انتخاب میکردید که برنجید! اگر شما را تحسین کنم به احتمال زیاد انتخاب می کردید که خشنود شوید و یا به خود ببالید.
می توانستم شما را برنجانم و به شما توهین کنم ، و شما هم می توانستید انتخاب کنید که نرنجید. می توانستم شما را تحسین کنم و شما هم می توانستید انتخاب کنید که نرنجید.
به هنگام هر انتخاب ، میتوانید دو سوال را از خود بپرسید. نخست اینکه : عواقب این انتخاب چیست؟ بی درنگ در زرفای دل خود از عواقب آن آگاه خواهید شد. دوم اینکه : آیا این انتخاب برای خودم و اطرافیانم شادمانی خواهد آورد؟ اگر پاسخ منفی بود و آن انتخاب برای خودتان و اطرافیانتان تنش و فشار می آورد، به آن انتخاب دست نزنید. به همین سادگی.
کاربرد قانون «کارما»یا علت ومعلول 
عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر ، قانون کارما را به عمل در آورم:
1- امروز انتخاب هرلحظه ام را نظاره خواهم کرد.و صرفا”با نظاره این انتخابها، آنها را به آگاهی هشیار خود خواهم آورد.می دانم که بهترین راه آمادگی برای هر لحظه در آینده این است که اکنون کاملا” آگاه باشم.
2- هر گاه به انتخابی دست می زنم این دو سؤال را ازخود می پرسم :«عواقب این انتخاب چه خواهد بود؟» و« آیا این انتخاب برای خودم وکسانی که تحت تاثیرآن قرار می گیرند توفیق و شادمانی خواهد آورد؟»
3- از ژرفای دلم هدایت خواهم طلبید تا با احساس آسودگی یا ناآسودگی برایم پیام بفرستد. اگر این انتخاب احساس آسودگی ایجاد کند، تسلیم آن خواهم شد.اگر این انتخاب احساس نا آسودگی ایجاد کند، مکث خواهم کرد و با بصیرت درونم عواقب عملم را خواهم نگریست.
چهارمین قانون معنوی موفقیت،قانون کمترین تلاش است.
هوشمندی طبیعت با کمترین تلاش کار میکند. با سبکدلی و هماهنگی و عشق. و هر گاه نیروهای هماهنگی وشادی و عشق را در اختیار گیریم، با سهولت بی تکاپپو، موفقیت و خوش اقبالی می آفرینیم.
این قانون مبتنی بر این واقعیت است  که هوشمندی طبیعت با سهولت بی تکاپو ،و با سبکدلی پذیرا عمل میکند. این اصل کمترین عمل و عدم مقاومت است .از این رو، این اصل همامنگی و عشق است. هرگاه این درس را از طبیعت بیاموزیم ،به آسانی آرزوهایمان را بر آورده می سازیم.در دانش ودایی-حکمت کهن هند-این اصل را به صورت اصل اقتصاد تلاش یا« کمترعمل کن و بیشتر به انجام برسان.»شناخته اند.این بدان معناست که فقط آرمانی کمرنگ وجود دارد و آنگاه تجلی آرمان بدون تلاش صورت می گیرد. آنچه که معمولا” «معجزه» خوانده می شود عملا” نمایانگر قانون کمترین تلاش است.
در این آزادی شادمانه و ساده، بی هیچ تردید در ژرفای دل خود در خواهید یافت که آنچه که خواهانید هر گاه بخواهید در اختیارتان خواهد بود. نه از سطح اضطراب یا ترس.
کاربرد قانون کمترین تلاش 
عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر ، قانون کمترین تلاش را به عمل در خواهم آورد :
1- پذیرش را تمرین خواهم کرد. امروز افراد و اوضاع و شرایط و موقعیتها و رویدادها را همان گونه که پیش می آیند خواهم پذیرفت.خواهم دانست که این لحظه همان گونه است که باید باشد، زیرا کل کائنات همان گونه است که باید باشد.با عدم ستیز بر ضد این لحظه، بر ضد کل کائنات به ستیز بر نخواهم خاست.پذیرشم کامل و تمام عیار است. امور را همان گونه که در این لحظه هستند می پذیرم، نه آن گونه که آرزو می کردم باشند.
2- با پذیرش امور به همان گونه که هستند ،مسؤلیت وضعیت خود و همه رویدادهایی را که به صورت مشکلات می بینم به عهده می گیرم.می دانم که مسؤلیت یعنی ملامت نکردن هیچ کس یا چیز برای وضعیتی که دارم (از جمله خودم).این را نیز می دانم که هر مشکلی مجالی است در جامه مبدل،و این هوشیاری در برابر مجالها به من اجازه می دهند تا این لحظه را به موهبتی عظیمتر متحول کنم.
3- امروز آگاهیم درعدم تدافع استقرار خواهد یافت. نیاز به دفاع از نقطه نظرم را رها خواهم کرد. نیازی احساس نخاهم کرد تا دیگران را مجاب یا ترغیب کنم که نقطه نظرم را بپذیرند. در برابر همه نقطه نظرها گشوده خواهم ماند ،و سرسختانه به یکی از آنها نخواهم چسبید.
پنجمین قانون معنوی موفقیت،قانون قصد و آرزو است.
در هر قصد و آرزویی مکانیزم توفیق و تجلی آن نهفته است.. قصد و آرزو در حیطه توانایی مطلق دارای قدرت نظام دهنده ی نامحدود است و هنگامی که در خاک حاصلخیز توانایی مطلق قصدی را در افکنیم، این قدرت نظام دهنده نامحدود را برای خود به کار وا میداریم.
این قانون مبتنی براین واقعیت است که در هر نقطه طبیعت، انرژی و اطلاعات وجود دارد.کوچکترین جزء متشکله یک گل یا رنگین کمان یا جسم انسان، انرژی و اطلاعات است. قصد قدرت راستین پس آرزوست و به تنهایی بسیار قدرتمند است زیرا قصد،آرزوی بدون دلبستگی به ثمره است.
رها ساختن قصد و آرزوهایتان، در آن فاصله و فضا به معنای کاشتن خاک حاصلخیز حیطه ی توانایی مطلق وانتظار شکوفایی آنها در فصل درست خواهد بود. نمی خواهید بذر های آرزوهایتان را بکاوید تا ببینید که رشد می کنند یا نه، یا سر سختانه به شیوه ی شکوفایی آنها دلبسته باشید. فقط می خواهید آنها را رها کنید.
کاربرد قانون قصد وآرزو 
عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر ، قانون قصد و آرزو را به عمل در آورم:
1- فهرستی از آرزوهایم تهیه خواهم کرد. این فهرست را به هر کجا که بروم خواهم برد.پیش از سکوت و مراقبه ام به این فهرست نگاه خواهم کرد. پیش از خواب شبانه ام به فهرستم خواهم نگریست.صبح به محض بیدار شدن از خواب به آن نگاه خواهم کرد.
2- فهرست آرزوهایم را رها خواهم کرد و به زهدان آفرینش خواهم سپرد.یقین دارم هنگامی که چنین به نظر می رسد که امور به راه خود نمی روند، دلیلی دارد و مشیت کیهانی برایم طرحهایی بسیار عظیمتر از آنچه تصور می کردم در نظر دارد.
3- به هنگام همه اعمالم به خاطر خود خواهم آورد تا هوشیاری از لحظه حال را تمرین کنم. اجازه نخواهم داد موانع، کیفیت توجهم در لحظه حال را از بین ببرند و متلاشی کنند. اکنون را همان گونه که هست خواهم پذیرفت،و از طریق ژرفترین و ارجمندترین قصدها و آرزوهایم آینده را متجلی خواهم ساخت.
ششمین قانون معنوی موفقیت،قانون عدم دلبستگی است.
در عدم دلبستگی، حکمت عدم یقین نهفته است.. در حکمت عدم یقین، رهایی از گذشته و شناخته شده نهفته است که زندان شرطی شدن در گذشته است. و در اشتیاقمان به گام نهادن در ناشناخته، -حیطه تمامی امکانات – خود را به ذهن خلاقی می سپریم که هر آهنگ کائنات را هم نوا می سازد.عدم دلبستگی به معنای عدم شور وشوق نیست. بدون شور وشوق هیچ کاری به ثمر نخواهد رسید. عدم دلبستگی به معنای عدم وابستگی به نتیجه ی دلخواه است. عدم دلبستگی به مفهوم انجام دادن امور در نهایت تمرکز و دقت ، اما بدون دلبستگی به نتایج حاصل از آن امور است.
قانون عدم دلبستگی می گوید که برای حصول هر چیز در عالم مادی، باید از دلبستگی خود به ثمره آن دست بکشید.. قانون عدم دلبستگی، کل فرایند تکامل را سرعت می بخشد.
کاربرد قانون عدم دلبستگی
 
عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر ، قانون عدم دلبستگی را به عمل در آورم:
1- عهد می بندم که امروز عدم دلبستگی را به کار بندم. به خودم و اطرافیانم این آزادی را خواهم داد که همان گونه که هستند باشند. عقیده ام را در هیچ موردی به دیگران تحمیل نخواهم کرد.راه حلها را بر مشکلات تحمیل نخواهم کرد، تا از این طریق مشکلات تازه ایجاد کنم. با عدم دلبستگی در همه امور مشارکت خواهم جست.
2-  امروز عدم یقین را به صورت بخشی بنیادی از زندگیم به کارخواهم گرفت.به دلیل اشتیاقم برای پذیرش عدم یقین، راه حلها خود به خود از دل مشکل، از دل آشفتگی و بی نظمی و اغتشاش، برمی خیزند و پایدار می شوند. هرچه امور نامطمئن تر به نظر برسند، احساس امنیت بیشتری خواهم کرد زیرا عدم یقین ،راه من به سوی آزادی است. از طریق حکمت عدم یقین، امنیت خود را خواهم یافت.
3- به حیطه تمامی امکانات گام خواهم نهاد و هیجانی را انتظار خواهم کشید که وقتی در برابر بی کرانگی انتخابها گشوده بمانم می توانند رخ دهند. وقتی به حیطه تمامی امکانات گام بگذارم، شادی و ماجرا و افسون و رمز و راز زندگی را تجربه خواهم کرد.
هفتمین قانون معنوی موفقیت ، قانون دارما است.
هر کس در زندگی غایتی دارد.. موهبتی بی همتا یا استعدادی ویژه تا آن را به دیگران هدیه کند . و هنگامی که این استعداد بی همتا را با خدمت به دیگران بیامیزیم. وجد و طرب جانمان را تجربه می کنیم که هدف نهایی همه هدف هاست.
دارما به زبان سانسکریت یعنی «غایت حیات» . قانون دارما می گوید برای به انجام رساندن هدفی درقالب جسمانی متجلی شده ایم.
برطبق این قانون،صاحب استعدادهای بی همتایید و به شیوه یی بی همتا آن را بیان و عیان می کنید.کاری هست که بهتر از هرکس دیگر در این جهان می توانید آن را به انجام برسانید- و برای هر کس استعداد بی همتا و شیوه بیان بی همتای آن استعداد نیز نیازهای بی همتا وجود دارند. وقتی این نیازها با بیان خلاق استعدادتان مطابقت کنند ، جرقه یی است که فراوانی می آفریند. وقتی توانایی بیان استعداد یکتای خود را با خدمت به بشریت می آمیزید، آنگاه قانون دارما را به طور کامل به اجرا در می آورید. همواره از خود بپرسید که : چگونه می توانم کمک کنم ؟ به جای پرسیدن اینکه : این کار برای من چه منفعتی دارد؟!
این سوال که این کار برای من چه منفعتی دارد گفتگوی درونی “من” است. و پرسیدن اینکه چگونه میتوانم کمک کنم گفتگوی درونی جان است. جان آن عرصه از آگاهیتان است که جهانی بودنتان را تجربه می کنید . وقتی که گفتگوی درونتان را از این سوال که این کار برای من چه منفعتی دارد؟ به این سوال تغییر میدهید که چگونه میتوانم کمک کنم ؟، خود به خود از من فراتر می روید و به عرصه جان گام می نهید. با اینکه مراقبه سودمند ترین راه ورود به عرصه جان است، تغییر دادن گفتگوی درونتان به اینکه : چگونه میتوانم کمک کنم نیز به جان – عرصه یی که در آن آگاهی از جهانی بودن خود را تجربه میکنید- دست خواهید یافت.
کاربرد قانون « دارما » یا غایت حیات 
عهد می بندم که با دنبال کردن گامهای زیر ، قانون دارما را به عمل در خواهم آورد:
1- امروز با مهر و محبت خدایی را که در ژرفای روحم نهفته است خواهم پروراند. به جان درونم که هم به جسم و هم به ذهنم روح می بخشد توجه خواهم کرد. خود را به روی سکون ژرف قلبم بیدار خواهم کرد.آگاهی بی زمان و هستی جاودانه میان وجود محدود به زمان را با خود همراه خواهم داشت.
2- از استعدادهای یکتای خود فهرستی تهیه خواهم کرد. آنگاه همه آنچه را که دوست دارم انجام خواهم داد و به هنگام بیان و کاربرد استعدادهای بی همتایم در راه خدمت به بشریت،”گذشت زمان را از یاد خواهم برد و در زندگی خودم و دیگران فراوانی به وجود خواهم آورد. ”
3- هر روز از خود خواهم پرسید: «چگونه می توانم خدمت کنم؟ چگونه می توانم کمک کنم ؟ پاسخ به این سؤالها به من اجازه خواهد داد تا با عشق به همنوعانم خدمت کنم. »