16
اردیبهشت

مطلب: آنچه برای خود می پسندید برای مشتریان خود نیز بپسندید..

یکی از دوستان که در کیش یه دفتری داره زنگ زد و گفت پاشو یه سر بیا اینجا ، هم یه حال و هوایی عوض کن هم ببین چیزی به فکرت میرسه ما انجام بدیم ، همین طوری سال به سال داریم پس میریم …

قرار شد ما اول هفته زنگ بزنیم شرکت و بلیط و برنامه ها رو ردیف کنیم .
امروز زنگ زدم ، رفت رو سانترال …
یه دو دقیقه ای واسمون انواع و اقسام موسیقی های جاز و پاپ و بلوز و دشتستانی و چهار گاه و شور و همایون پخش کرد تا بالاخره گوینده گفت اگه اینو میخوای عدد یک ، اگه اونو میخوای عدد دو …. اگه اون یکی رو میخوای عدد نه را بزن ، ماهم اون یکی رو میخواستیم عدد نه را زدیم . دوباره کنسرت شروع شد ، یه چند تا ترانه درخواستی پخش کرد و یه خانمی گفت بفرمایید . گفتیم جسارتا اگه زحمتی نباشه با آقای فلانی کار داریم … گفت واسه چی اینجا رو گرفتی ؟؟؟ گفتیم شرمنده ام ، دیگه تکرار نمیشه ، الان باید چه جوری جبران کنیم این گناه کبیرمون رو ……
گفت حالا بذار خودم وصل میکنم … ( یعنی من فکر کردم به جای کیش قشم رو گرفته ام همچین گفت ) .
سی ثانیه بعد …
– با آقای فلانی کار داشتیم
– مدیر عامل یا برادرشون
– خیر ، خودشون .
……
سی ثانیه بعد
– بفرمایید
– با فلانی کار داشتیم
– گوشی
( ادامه ترانه های درخواستی )
سی ثانیه بعد
– بفرمایید
– ببخشید آقای فلانی هستند ؟؟؟
– آقا شما که بازم اینجا رو گرفتی ؟ گفتم که ….

یعنی یه دور چرخیدیم رسیدیم به همون خان اول که مادر فولادزره منشیش بود … قطع کردم ، زنگ زدم رو گوشیش گفتم :

ببین، تو یه بار از بیرون زنگ بزن شرکت خودت ، بگو با خودت کار داری … همه چی دستت میاد نیاز به مشاوره نداری . عزت زیاد .