17
اردیبهشت
مطلب: تکنیک هفتاد ساله ی خلاقیت
تکنیک هفتاد ساله ی خلاقیت
یادداشت هفتگی هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
در حدود اواخر دهۀ 1930 میلادی، یک تاجر خلاق به نام «جیمز وب یانگ»، برای اولین بار ابتکار بسیار موفق آگهی های بازرگانی را مدیریت و راه اندازی کرد. این رویداد نخستین باری بود که برای فروش ایده ها، و نه برای فروش کالا و اجناس انجام می گرفت. با وجود بینش مدیریتی عالی، آقای یانگ یک مشکل اساسی داشت. مشکل این بود که همکاران زیردستش نمی دانستند که چگونه باید ایده یابی کنند. این مسئله باعث شد که آقای یانگ دست به خلق کتاب کوچکی به نام «تکنیک تولید ایده» بزند که در نتیجه با مطالعۀ این کتاب،همکاران آقای یانگ با ایده های موفق وی آشنا شدند. جالب اینجاست بدانیم گرچه برخی از مشاوره هایی که در این کتاب که در حدود 70 سال پیش داده شده است، برای دنیای مدرن امروزی نیز کارآیی زیادی دارد. در اینجا شما می توانید از برخی نکات کلیدی این کتاب استفاده کنید.
جیمز یانگ در کتابش می گوید: “اگر از من بپرسید که چرا مایلم راهکارهای با ارزش این کشف را در اختیار شما قرار دهم، با اطمینان جواب می دهم که تجربه دو چیز را به من آموخته است. اول این که این فرمول آنقدر ساده است که اگر همۀ مردم آن را بشنوند، تنها عدۀ معدودی باورش خواهند کرد. دوم این که این فرمول در عین سادگی راه کارش، نیازمند هوش و استعداد زیادی برای به کارگیری آن است. بنابراین باز هم از بین کسانی که آن را باور دارند، عدۀ قلیلی می توانند از این اصول استفاده کنند.”
اصول اساسی روش یانگ
اولین اصل این است که ایده چیزی بیش از یک ترکیب جدید از عوامل پیشین نیست. به عبارت دیگر؛ ایدۀ جدید در بیشتر مواقع، با درآمیختن و ترکیب ایده های قدیمی به وجود می آید. به نظر می رسد که این اصل، یک ایدۀ قابل قبول امروزی نیز بشمار می آید، شاید دلیل جذابیت ایدۀ یانگ همین است که «کربی فرگوسن» نیز در یک قسمت از ویدئوی عالی «تِد*» می گوید: “همه چیز، یک درآمیختن دوباره است.” در واقع آقای فرگوسن با این جمله اصل یانگ در مورد ترکیب جدید ایده های قدیمی را تایید می کند.
اصل دوم یانگ دربارۀ چیزهایی است که کمک می کند پیوندهای جدید در بین عناصر قدیمی ایجاد شده و باعث رشد و گسترش آنها شوند. در این اصل توانایی دیدن و درک کردن روابطی که در بین چیزهاست اما به ظاهر به یکدیگر ربطی ندارند ،بسیار مهم و ضروری است. آقای یانگ معتقد است که برخی افراد این پیوندها را به طور طبیعی می بینند و برخی دیگر باید برای دیدن و درک این روابط، باید تمرین های بیشتری در کارهای آموزشی با ذهن خود انجام دهند. برای ذهن برخی از افراد، هر واقعیتی یک دانش جداگانه است. برای برخی دیگر پیوندی از زنجیر دانش های متفاوت است که با هم داری روابط و وجه تشابه هایی هستند.
پنج مرحله برای شناخت روش های خلاق یانگ
مرحلۀ اول- جمع اوری مواد خام
اگر ما درتلاش برای حل یک مسئله هستیم، باید تمامی چالش هایی با آن روبرو می شویم و به روی آن کار می کنیم را بشناسیم. در اینجا راهکاری که آقای یانگ پیشنهاد می کند بسیار شبیه به اصول تفکر با روش طراحی است. در این روش تفکری، فرد با استفاده از این روش باید از دفتر کار خود خارج شده و با افرادی که در حال تلاش برای حل همین مسئله هستند، برای پیدا کردن راه حل های خلاقانه، ارتباط برقرار کند. در این مرحله ما باید مانند یک کاشف، کنجکاو باشیم.
او همچنین معتقد است برای کسانی که به انجام دادن کارهای خلاقانه علاقمند و مشتاقند، جمع آوری ایده های خام یک کار دائمی است. نظریه های مختلف و بسیاری در این زمینه وجود دارد.آقای یانگ می گوید: “افرادِ واقعاً خلاق دارای دو ویژگی هستند؛ اول ایکه همان طور که هنرمندان مدرنِ می گویند؛ هیچ چیزی در زیر نور آفتاب نیست که بتوان به راحتی به آن دست یافت.( یا به عبارتی، چیزهایی که در جستجویشان هستیم به راحتی به در اختیارمان قرار نمی گیرد.) ویژگی دوم افراد خلاق این است که آنها تمام زمینه های اطلاعاتی مورد نیاز را، دائما مرور می کنند و با مرور کردن اطلاعات متفاوت، می توانند انبوهی از اطلاعات جدید را جمع آوری کرده و از ترکیب آنها روش جدیدی کشف کنند.
پیشنهاد دیگر آقای یانگ ایجاد نوعی سیستم بایگانی و طبقه بندی ایده های خاص می باشد. این کار می تواند به کشف ایده های جدید منجر شود. خوشبختانه برای ما این امکان وجود دارد که بتوانیم از ابزار دیجیتال، برای جمع آوری قصار، نقل قول ها، تصاویر و مطالب مورد نیاز و جالب بسیاری کمک بگیریم. امروزه ما با در دست داشتن امکاناتِ دیجیتالی می توانیم اطلاعات بسیار زیادی در زمینۀ کارها در اختیار داشته باشیم و اگر از بُعد مثبت امکانات و دانسته هایمان آن را بررسی کنیم، متوجه می شویم که می توانیم با استفاده از این دانش برای جمع آوری مقدار زیادی اطلاعات اولیه و شاخص برای حل مسائل خود استفاده کنیم.
مرحلۀ دوم- خلاصه سازی مواد اولیه و خام ذهنی
این یک مرحلۀ پیچیده و مهم است. مرحله ای که وقایع و ایده های اولیه، در بسیاری از زوایای متفاوت نیاز به بررسی بیشتر دارد. فرد خلاق با تلاش به جمع آوری و سپس پیوند زدن، بین این گزینه های خام می پردازد. در این مرحله شما با یک مشکل غیر منتظره مواجه می شوید و آن این است که گاهی اوقات وقایع سریع تر از آنچه که شما پیش بینی کرده اید، اتفاق می افتد. این وقایع غیر منتظره منجر به این می شود که از نظر عام، غالبِ افراد خلاق به گیجی و حواس پرتی شناخته شوند. البته این مرحله ایست که ایده ها از حالت خامی خارج شده و شروع به رشد می کنند. آقای یانگ می گوید بدون توجه به این که چقدر ایده هایتان ممکن است مسخره و غیرعملی به نظر برسند، آنها را با شتاب روی کاغذ بنویسید. در یک مرحلۀ خاص نیز به طور معمول بعد از کار بسیار زیاد روی ایده ها، نوعی ناامیدی برای شخص بوجود می آید که در آن همه چیز وارانه یا اشتباه به نظر می رسد و یا به ظاهر هیچ نقطۀ روشنی در آن وجود ندارد. این مرحله نشان دهندۀ این است که فرد خلاق به اندازۀ کافی سخت کار کرده و آماده برای ورود به مرحلۀ بعدی است.
مرحلۀ سوم- رهایی
این مرحلۀ استراحت است . تلاش برای فکر نکردن به چالشی که پیش رویتان است و در حال انجام دادن آن هستید. به نظر می رسد این مرحله بر خلاف آنچه تا کنون در دروس مدارس آموخته اید، باشد. نظر آقای یانگ بر این است که مرحلۀ خلأ فکری به اندازۀ دو مرحلۀ قبلی اهمیت دارد. امروزه، در جهان کاوش و پرورش خلاقیت موضوعی شناخته شده است و ثابت شده که ما برای انجام کارهای متفاوت و پیوند شبکه های مغزمان، به زمانی برای فراموش کردن مسائل نیز احتیاج داریم. می گویند «شرلوک هولمز»، درست در وسط بررسی یک پروندۀ مهم، دستیار خود «واتسون» را به یک کنسرت موسیقی برد. این روش باعث واکنش شدید واتسون شد ولی خالق داستان، یعنی « کانن دویل» می دانست که این یکی از فرآیندهای خلاقیت است.
مرحلۀ چهارم- ایده ظاهر می شود
اغلب در این مرحله بدون انتظار قبلی، راه های خلاقانه و غیر منتظره ای در هنگام انجام فعالیت ها شکوفا می شود. همان طور که «لویی پاستور» گفت: “هنگامی که ذهن آماده است، شانس ظاهر می شود.” بعد از این که شما از خیرگی به موضوع دست کشیدید، به دلیلِ یک دورۀ استراحت فکر و تجدیدِ قوا، ایده ها مجدداً برای شما آشکار می شود.
مرحلۀ پنجم- حصول اطمینان از درستی ایده
در این مرحله شما باید به ایده های خود از ابعاد دیگر و زوایای متفاوت بنگرید و ببینید که این ایدۀ خوبی است یا خیر؟ هنگامی که شما ایدۀ خود را با دیدی دیگر بررسی می کنید، اغلب آن چیزی که در ابتدا به نظرتان فوق العاده به نظر می رسیده، دیده نمی شود. در این مقطع، نقدی منطقی برای حصول اطمینان از مناسب بودن ایده ها لازم است. بهتر است موضوع را برای خودمان به چالش بکشیم و روی آن کار کنیم. این موضوع حائز اهمیت است که نظر دیگران را بر روی ایدۀ خود بررسی کنیم و به اشتراک بگذارید. هنگامی که شما نظر دیگران را جویا می شوید، متوجه خواهید شد که یک ایدۀ خوب و مناسب دارای ویژگی خود گستردگی است و می تواند باعث تحریک دیگران برای تکمیل و ساخت بهتر آن نیز بشود.
“با ارزش ترین دانش انسان؛ نگرش به یک ایدۀ ویژه نیست، بلکه چگونگی آموزش مغز برای خلق تمامی ایدهاست.” جیمز وب یانگ
0 دیدگاه