داستانک: قبل از پیش داوری کردن کمی بیاندیشیم..
مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد… به محض شروع...
مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد… به محض شروع...
جك از دوستش ماكس مي پرسد: «فكر مي كني آيا مي شود هنگام دعا كردن سيگار كشيد؟» ماكس جواب مي دهد: «چرا از كشيش نمي پرسي؟» جك نزد كشيش...
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی از دانش آموزان گفتند با...
توي كشوري يه پادشاهي زندگي ميكرد كه خيلي مغرور ولي عاقل بود. يه روز براي پادشاه يه انگشتر به عنوان هديه آوردند ولي روی نگين انگشتر چيزي ننوشته بود...
برای سفر به اصفهان رفته بودم . کنار سی و سه پل نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و...
فردی به نام «جان فوپ» وقتی متولد شد دست نداشت ولی هیچ وقت از خودش سوال نكرد چرا!! من دست ندارم؟» بلكه پرسید: با پاهایم چه كاری میتوانم انجام دهم؟،...
وقتی توفان کاترینا به نیواورلئان رسید و سدها شکست، مردم آمریکا آن آمریکای دیگر را کشف کردند. آمریکایی که هالیوود درباره اش فیلمی نمی سازد و به تمییزی بورلی هیلز نیست....
گویند روزی دزدی در راهی ، بسته ای یافت که در آن چیزگرانبهایی بود و دعایی نیزپیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند. اورا گفتند :...
از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای ؟ پاسخم داد : در ترساندن دیگران برای من لذتی به یاد ماندنی است پس من...
دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند… اما دو تکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند ! پس هر چه سخت تر...
آخرین دیدگاه ها