
21
اردیبهشت
مطلب: قــــدرت تحقیـــر !
قــــدرت تحقیـــر !
یادداشت هفتگی هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
حتما برای شما هم پیش آمده که فرد یا افرادی عمدا یا سهوا شما را مورد تحقیر قرار دهند! نوع کارتان و ارزش آنرا نادیده بگیرند و سعی در تخریب شخصیت شما داشته باشند. اگر این اتفاق در جمع و در حضور سایر افراد هم رخ دهد که اثر مخرب آن خیلی بیشتر و ملموس تر خواهد بود.
البته باید به این مهم توجه داشت که تحقیر و تخریب با انتقاد سازنده متفاوت است. مهم ترین وجه تمایز آن اینست که فردیکه می خواهد دیگری را مورد نقد قرار دهد به نکات و ویژگی های مثبت و منفی شخصیت شما توامان اشاره می کند و برای موارد نقد شده توصیه و پیشنهاداتی دارد. توصیه هایی که گاه تجربه ای اثر بخش برای او بوده و یا راجع به آن مطالعه و کنکاش نموده است و سعی می نماید به بهترین شکل ممکن آنرا به مخاطب خود انتقال دهد..

اما کسی که در صدد تخریب بر می آید ویژگیهای شخصیتی شما را از زاویه ای می نگرد که واقعیت شما، نیت و افکارتان را کوچک، ناچیز و بی اهمیت جلوه دهد.
اعتراف می کنم که طعم اینگونه برخوردها و انرژی منفی آن را بارها چشیده ام و بعد از هر تحقیر و تخریبی، ذهنم مدتی درگیر آن موضوع و فردی که اینگونه مرا خطاب ساخته قرار گرفته به گونه ای که حسی ناخوشایند را نسبت به آن فرد در خودم احساس کرده ام.
اما مگر میشود این حس و اسید جوشانی را که در آن لحظه در رگهایمان جریان دارد را کنترل کنیم و حتی از آن نتیجه بهتری بگیریم؟!
بعد از اینکه بارها این اتفاق برایم رخ داد تصمیم گرفتم که جور دیگری به این موضوع نگاه کنم. به این باور رسیدم که انرژی آزاد شده در این خصوص گرچه همانند سیل است و ممکن است اثرات مخرب زیادی داشته باشد اما می توان از این انرژی به شکلی بهتر هم استفاده کرد.
هر چه باشد از جنس انرژیست گرچه از نوع منفی آن. همانند حرارت یک شعله. اگر تحت کنترل ما باشد وسیله ای خواهد بود برای پختن و گرمایش منزل و چنانچه از کنترل خارج گردد وسیله ای برای سوختن و ویرانی!
انرژی و قدرت تحقیر و تخریب را هم میتوان به شکلی مناسب کنترل نمود. باید چیزی پیدا کرد که بتوان با آن جواب منفی این معادله را مثبت کرد. مثلا یک قدر مطلق!

و قدر مطلق من در این خصوص نوع نگرش جدیدی بود که به این مساله پیدا کردم. با خود گفتم حضور هیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست و به این موضوع هم باور داشتم. ایمان داشتم که فردی که با نگاه، جملات و رفتار خود انرژی منفی زیادی را به سمت من همانند سیل جاری کرده بود هم برای من می توانست رسالتی به دنبال داشته باشد.
اما چه رسالتی؟
مهمترین چیزی که این افراد به ما به صورت غیر مستقیم گوشزد می کنند اینست که مانند آنها رفتار نکنیم. همان ادب از که آموختی از بی ادبان معروف.
-البته باید در نظر داشت که این موضوع نباید دلیلی باشد برای نادیده گرفتن این افراد و بی احترامی به آنها، که در اینصورت از لحاظ رفتاری فرقی بین ما و این افراد نخواهد بود.-
مساله مهم دیگر اینکه حرف و رفتار این افراد می تواند به خرج موشک موفقیت های ما تبدیل گردد. انگیزه ای باشد برای ثابت کردن این مهم که به او و افرادی که اینگونه فکر میکنند، ثابت کنیم که اینطور نیست.
البته این بدان معنی نیست که تمام وقت و انرژی و عمر خودمان را صرف اثبات این موضوع کنیم. بلکه منظور آنست که آنقدر قوی شویم و از جایی که هستیم فراتر رویم که افراد اینچنینی اگر سنگی هم به دلیل غفلت، به سمت ما پرتاب کردند، کوچکترین خدشه ای به ما وارد نگردد. مثل کودکی که به سمت هواپیمای در حال پرواز در آسمان سنگی را نشانه می رود!

ما زمانی از حرف و آزار کلامی و نگاه منفی دیگران آسیب می بینیم که ارتفاع وجود و شخصیتمان پایین است و آنقدر ها که باید اوج نگرفته و فاصله نزدیکی با این افراد از حیث حضور در شرایط موقعیتی داریم.
نکته اینجاست که تا ارتفاعی معین حضور این افراد اجتناب ناپذیر است. یعنی همواره به شکلی یا صورتکی جدید وارد می شوند-حتی در ارتفاع خیلی بالا- گرچه هرچه که اوج بگیرید رفته رفته تعدادشان کم میشود. اما تا یک حد و ارتفاع معین حضور دارند. تاجایی که از جو موجود مختص انسانهای زمینی و افکار زمینی و خاکی خارج شویم. یعنی به بی وزنی کامل برسیم!

یعنی به حدی از رشد و بلوغ فکری و معنوی دست پیدا کنیم که همه کس و همه چیز را وسیله ای برای رشد و کمال خود دانسته و به آنها قلبا عشق بورزیم.به بیانی دیگر به حدی از خود شکوفایی روحی دست پیدا کنیم که استواری آگاهانه در برابر ناملایمات و رنجها، داشته باشیم، به توان حل مسائل با اتکاء به خرد کیهانی و قدرت لایزال خداوند پی برده و به آزادی و قطع وابستگی از همه کس و همه چیز جز خالق و منشاء وجودی خود نائل گردیم ، البته با احترام و احساس یگانگی با کل هستی و عشق به همه موجودات.
چرا که باید باور داشت: ” زندگی چیزی کم داشت اگر کرم نبود”..
یک فرد موفق کسی است که بتواند از آجرهایی که دیگران به طرفش پرتاپ کرده اند، ساختمانی محکم بنا کند ..
0 دیدگاه