
مطلب : گر رسم شود که دزد گیرند
گر رسم شود که دزد گیرند
یادداشت هفتگی هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
این روزها به چیزی معترض باشی در بهترین حالت میشنوی که می گویند ناراضی هستی از کشور برو !
خب حق هم دارند میخواهند لقمه هایی که از سفره مردم برمیدارند راحت تر از گلویشان پایین برود !
مردم هنوز نمی دانند چه کلاهی دارد سرشان میرود !
و در بهترین حالت از من می پرسند دلار بخریم یا طلا ؟!
و چه درد گیج و مبهمی هر بار توی سینه ام می پیچد.
کلاهبردار خوشنام و کار آفرینی ! را میشناختم که تز جالبی داشت .
می گفت اگر میخواهی رقم های بزرگ را جابجا کنی بدون اینکه آب از آب تکان بخورد ، مقداری از آن را خورد کن و دور و بر خودت بپاش !
افرادی هستند که دورت را میگیرند و سپر بلایت میشوند .
چه بهتر این ریخت و پاش ها اسم کارخیر و نذری و خیرات هم داشته باشد .
دیگر هیچ چیز جلو دارت نخواهد بود .
امروز با دیدن اخبار جدید ترین اختلاس ها و …
یاد این داستان نقل شده از اقای ایرج پزشکزاد افتادم !
ایرج پزشکزاد روزنامه نگار و نویسنده معروف، سالها قبل نوشته بود : من درکلاس سوم دبستان که درس میخواندم بچه بسیار درسخوان و تر و تمیز ومنظمی بودم …
یک روز مدیر مدرسه ،من و سه – چهار دانش آموز دیگرکه مثل من شیک و تر و تمیز بودند را صدا کرد پرونده مان را زیر بغلمان گذاشت و از مدرسه اخراجمان کرد …
شب گریه کنان جریان را به پدرم گفتم …
فردا صبح پدرم دستم را گرفت و به مدرسه برد و با عصبانیت از مدیر مدرسه علت اخراج مرا پرسید …
مدیر گفت :
چون بچه های این مدرسه همه به بیماری کچلی مبتلا هستند از مرکز دستور داده اند برای اینکه بچه های سالم ، مبتلا به کچلی نشوند هرچه بچه کچل در مدرسه هست را اخراج کنیم …
پدرم به مدیر گفت :
اما پسر من که کچل نیست ..
مدیر مدرسه گفت :
بله منم میدانم پسر شما کچل نیست اما اگر قراربود کچل ها را از مدرسه اخراج کنیم باید درِ مدرسه را می بستیم ، این بود که چهار- پنج بچه ای که کچل نبودند را اخراج کردیم تا مدرسه تعطیل نشود …
حالا حکایت مبارزه با فساد در مملکت هم مثل حکایت آقای پزشکزاد است …
حالا که نمی شود دزدها را اخراج کرد پیشنهاد می کنم همین تعداد معدود افراد سالم و غیر دزد را از مملکت اخراج کنید تا هم مملکت یک دست شود هم بلکه تعطیل نشود !!
یاد داشت هفتگی
هاشم راعی /مشاور و مدرس مدیریت
ساکن جهنمی شهر بهشت !
0 دیدگاه