چقدر با کارکنان خود نزدیک و همسو هستید؟
16
اردیبهشت

داستانک: چقدر با کارکنان خود نزدیک و همسو هستید؟

چقدر با کارکنان خود نزدیک و همسو هستید؟

یادداشت هفتگی هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
مادری تصمیم گرفت برای نخستین بار فرزندش را همراه خود برای خرید شب عید به بازار ببرد.
بوی بهار دل انگیز بود و نشاط آور، ولوله مردم هیجان بازار را دوچندان می کرد. اما کودک دست در دست مادر آرام و قرار نداشت و مدام گریه میکرد.
زن جوان هر چه می کوشید آرامش کند سودی نداشت. نشست تا با او حرف بزند شاید سخن گفتن او را آرام کند.
به محض نشستن دلیل گریه کودک را فهمید.
در آن پایین هیچ چیز دیدنی نبود جز دست آدمهایی که گاه به سر وصورت بچه می خورد و پاهایی که مدام در حرکت بودند.
چشم انداز مادر با کودک تفاوت داشت. تفاوتی عمیق.
مادر کودک را در آغوش گرفت. حالا چشم انداز کودک با مادرش یکی شده بود . دیگر گریه نمیکرد.