اموزه های فرهنگ ژاپنی برای پرورش انسان های خود شکوفا
24
اردیبهشت

گفتگو : آموزه های فرهنگ ژاپنی برای پرورش انسان های خود شکوفا

آموزه های فرهنگ ژاپنی برای پرورش انسان های خود شکوفا

هاشم راعی / مشاور و مدرس مدیریت

چند وقت پیش گفتگویی بین من و یکی از دوستان گروه صورت گرفت مبنی بر اینکه چه عواملی در فرهنگ ژاپنی وجود دارد که در آن افرادی توانمند و خلاق بسیاری پرورش می یابند؟

شاید در نگاه اول تصور ما این باشد که استفاده از بهترین و به روزترین متدهای مدیریتی و انواع تکنولوژی سخت افزاری باعث ارتقائ فرهنگ یک سازمان خواهد شد. اما واقعیت به گونه ای دیگر است.

اعتقادات عمیق و باورهای درونی افراد فرهنگ واقعی یک سازمان و جامعه را می سازد.

اکنون سوال این است چگونه چنین انسانهایی مثل مردم ژاپن پرورش می یابند و چه مکانیزمی به کار گرفته می شود و موتور محرک این مکانیزم چیست و رمز ایجاد و بقا آن چه می تواند باشد؟

و اما پاسخ به این سوال مستلزم ورود و بررسی متغیر های مداخله گر فراوانی هست ..
آنچه که مسلم هست خروجی های ارزشمند یک سازمان و جامعه که در قالب محصولات و دستاوردهای مختلف نمود پیدا می کند قبل از هر چیز حاصل یک فرهنگ غنی و اثر بخش است و تغییر فرهنگ با متد های سریع و زود بازده محقق نمی شود.
چه در یک سازمان و چه در یک جامعه، فاکتوری که اغلب نادیده گرفته می شود و رهبران یک جامعه و سازمان با این تصور که بهبود تکنولوژی سخت میتواند راه گشای مسیر توسعه و ارتقاء عملکرد باشد، دست به تغییرات سطحی می زنند و از درمان ریشه های فرهنگی غافل شده و توجه جدی در این خصوص صورت نمی پذیرد..
فرهنگ در بستر زمان شکل می گیرد و برای بهبود آن باید منابع را با تحلیل درست وضع موجود به سمت وضع مطلوب پیش برد..
اگر ابزارهایی نظیر رسانه و وجود یک باور و اهتمام درونی در یک سازمان و جامعه وجود داشته باشه , می توان فرایند تغییر ذایقه ی فرهنگی را بهتر مدیریت کرد و به آن سرعت بخشید ..
برای عملی شدن تغییرات مثبت در هر جامعه و سازمانی به سه فاکتور اساسی نیاز داریم..
افراد جامعه توسعه خواه باشند
مدیران و رهبران پیشرو و توسعه خواه داشته باشیم
و شرایط محیطی مناسب بیرون سازمان و سیستم مهیا و زمینه ساز تغییرات بنیادی باشد.
که در این میان نقش فاکتور انسانی و سرمایه های انسانی از هر مولفه و متغیر دیگری پر رنگ تر هست ..
چرا که به باور بسیاری از جامعه شناسان , این انسان هست که محور توسعه هست و سلول بنیادی پیشرفت جوامع و سازمانها هم همین مولفه کلیدی است ..
در فرهنگ ژاپنی اصلاحات و تعابیر جالبی وجود دارد که نشان دهنده ی عمق باور و پذیرش اصل بهبود مستمر در لایه های درونی جامعه ژاپنی هست ..
با نگاهی به ضرب المثل ها و استعاراتیکه در ادبیات و فرهنگ مردم ژاپن وجود دارد می توان به ارزشهای پیدا و پنهان این جامعه پی برد.
به عنوان مثال :
ای حلزون از کوه فوجی بالا برو , اما آهسته آهسته..
این نشان دهنده ی عمق باورهای یک جامعه به اصل بهبود مستمر آنهم با تاکید بر اصل حرکت آهسته و پیوسته است.
چرا که با این آهستگی لایه های ساختاری رفتار جامعه هم آرام آرام شکل می گیرند و بنیان پیشرفت و ارتقای آن جامعه را میسازند ..
عادت های غلطی که در فرهنگ ما ریشه دوانیده اغلب عکس این موضوع رو ترویج داده است..
یک شبه صاحب همه چیز شدن..
همان داستان علاء الدین و غول چراغی که بدون هیچگونه زحمتی و فقط با یک دست کشیدن به تمام آرزوهای دور و دراز ما پاسخ می دهد..! و این داستان و باور رسیدن آنی به موفقیت در ذهن ما از کودکی نقش بسته.
اینکه کتاب هایی مثل راز در جامعه ما تا این حد مورد استقبال واقع می شود هم همین است. تبلیغاتی نظیر اینکه در خواب انگلیسی بیاموزیم و با مصرف فلان دارو در عرض یک هفته چاق و یا لاغر شویم هم گویای همین خلاء فرهنگی و ضعف در باور های بنیادی جامعه ما برای رسیدن سریع و بدون زحمت به نتایج و دست آوردهای ارزشمند است.
نکته قابل توجه دیگری که در فرهنگ ژاپنی الفبای پیشرفتشان را شکل داده و ساخته , اصل پذیرش مسوولیت انجام کارها و نقش اساسی این مولفه در پیشرفت صنعتی این کشور است.
ضرب المثل دیگری در فرهنگ ژاپنی هست با این مضمون که :
بخاطر میخی نعلی افتاد.
بخاطر نعلی اسبی سرنگون شد .
بخاطر اسبی سواری به زمین خورد.
بخاطر سواری لشکری شکست خورد و جامعه ای به بردگی کشیده شد و تسلیم شد و همه ی اینها بخاطر کسی بود که یک میخ را درست نکوبیده بود .. !
حالا این را مقایسه کنید با باورهای رایج و فرهنگ عامه مردم کوچه و بازار و جامعه ی ما..نظیر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو !!
بحث در اینخصوص بسیار هست و باید بسیاری از مولفه های مداخله گر را که بعضا با تعبیر و تفسیر غلط آموزه های دینی همراه شده را شناخت و ریشه یابی کرد .
اینکه در فرهنگ ما آموزه ها و داستان های ارزشمند بسیاری وجود دارد که نشان دهنده ی تاثیر تلاش و ممارست در رسیدن به اهداف است نظیر :
نا برده رنج گنج میسر نمیشود    مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد ( نه فقط آرزو ! )
متاسفانه مجموعه عوامل مختلف باعث شده تا باور رایج در فرهنگ جامعه ما به این سمت و سو برود که می توان با انجام یکسری مناسک و اعمال مذهبی، و یا گرفتن یک مدرک به هر قیمتی در کوتاه ترین زمان ممکن ، و یا سرمایه گذاری در پروژه های حبابی و فاقد ارزش و .. می تواند ما را در کوتاه ترین زمان ممکن به نتایج فوق العاده ای هدایت کند.. بدون اینکه برای رسیدن به مرحله ی شایستگی نیازمند تلاش و پشتکار و خلق ارزش های ماندگار باشیم ..
در پایان باید به این نکته اشاره کنم که هر فرهنگی نیاز به خانه تکانی دارد و فرهنگی پویاست که مدام مورد بازبینی قرار بگیرد و علف های هرز آن شناسایی و ریشه کن گردد.
در فرهنگ غنی ایرانی ما هم منابع و ضرب المثل های ارزشمند کم نیستند، اما متاسفانه بدلیل اینکه یکسری بدعت های فاقد ارزش به عنوان علف های هرز در مزرعه ی فرهنگی جامعه ما ریشه دوانیده و رشد سریعی داشته، واین مساله باعث شده ارزشهای واقعی از دیدها پنهان بماند و یا کمتر دیده شده و مورد توجه قرار بگیرند..
منتظر شنیدن نظرات ارزنده سایر دوستان در این خصوص هستم ..