مطلب: در کلینیک خدا
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم. بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم …...
به بخش ارتوپدی رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم. بر اثر حسادت زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده بودم …...
پشتش سنگین بود،وجاده های دنیا طولانی، میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت! آهسته آهسته میخزید. و دشوار و کند -دورها همیشه دور بود! سنگ پشت...
ابن جوزی یکی از خطبای معروف بود. روزی بالای منبر که ۳ پله داشت برای مردم صحبت می کرد زنی از پایین منبر بلند شد و مسئله ای پرسید....
راه همیشه پیداست چراکه کمال آدمیت ، فقط انسان بودنست و بس، پس: جواب سلام را باسلام بده، جواب تشکر را با تواضع ، جواب کینه را با گذشت...
حضرت ادم وقتی داشت از بهشت بیرون میرفت: خدا گفت:نازنینم آدم ، با تو رازی دارم… اندکی پیشتر آی…. آدم آرامو نجیب آمد پیش…!!! زیر چشمی به خدا مینگریست…...
قانون هاي ذهني مي گن خوشبختي يعني رضايت.مهم نيست …چي داشته باشي يا چقدر، مهم اينه كه از هموني كه داري راضي هستي يا نه؟! چون يه وقتهايي آدم...
يک گورو ي ( استاد بزرگ) هندي با مريدانش دسته جمعي با هم، در جايي بيرون شهر، زندگي مي كردند. همه ي مريد هاي اون موظف بودند سالها پيش...
ورزش و رشته های ورزشی مورد علاقه در هر جامعه ای یکی از نشانه ها و مولفه های فرهنگی آن کشور است. در این میان ورزش پر طرفدار فوتبال...
متن خطبه ي بدون«الف» مولا علي (ع) حَمِدتُ مَن عَظُمَت مِنَّتُهُ، وَ سَبَغَت نِعمَتُهُ، وَ سَبَقَت رَحمَتُهُ، وَ تَمَّت کَلِمَتُهُ، وَ نَفَذَت مَشیَّتُهُ، وَبَلَغَت حُجَّتُهُ، و عَدَلَت قَضیَّتُهُ، وَ...
هنوز به دیدار خدا می روند … خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !! خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست ! خدا همان...
آخرین دیدگاه ها