13
اردیبهشت

داستانک: مهربانی واقعی

دختر کوچولو به مهمان گفت :
” میخوای عروسکامو بیارم ببینی ؟! ”
مهمان با مهربانی جواب داد:
بله … حتما ….
دخترک دوید و همه ی عروسک ها را آورد ….
بعضی از اونا واقعا با نمک بودن …
ولی در بین اونا یک عروسک خیلی قشنگ دیگه هم بود.
مهمان از دخترک پرسید:
کدومشونو بیشتر از همه دوست داری … ؟!
و پیش خودش فکر کرد حتما اونی که از همه قشنگ تره …!!!!
اما خیلی تعجب کرد
وقتی دید دخترک به عروسک تکه پاره ای ک یک دست هم نداشت اشاره کرد و گفت :
” اینو “
مهمان با کنجکاوی پرسید:
اینکه زیاد خوشکل نیست ؟!!
دخترک جواب داد:
” آخه اگه منم دوستش نداشته باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه ….
اونوقت دلش می شکنه !! “
مهربونی یعنی این …