
مطلب: با قهرمانان ملی 4 ( نوروز حیدری )
در دامنه کوه به تخته سنگی تکیه داده بود و با قوری رنگ و رو رفتهاش، مشغول دم کردن چای بود که ناگهان صدای بزها، چوپان جوان را متوجه آنها کرد.
اسلحهاش را به سرعت برداشت. تنها کافی بود اشارهای به ماشه کند. دواندوان به سوی محل چرای گوسفندانش رفت که با صحنه عجیبی روبهرو شد.
44 بز، خونین و دریدهشده، نقش زمین شده بودند. چوپان، در ابتدا تصور کرد که گرگ به گلهاش زده اما ناگهان یک پلنگ روبهرویش ظاهر شد.
در یک لحظه به جای اینکه ماشه را فشار دهد، تفنگش را آرام پایین آورد و اجازه داد حیوان گرسنه خوب از خودش پذیرایی کند.
البته این برای نخستین بار نبود که نوروز با پلنگ روبهرو میشد؛ «من قبلا هم پلنگ را در این کوه دیده بودم اما از فاصله خیلی دور. بهنظر من این حیوان خیلی زیباست، شما تا آن را از نزدیک نبینید متوجه حرف من نمیشوید.
به خدا قسم اگر تمام دامهای مرا هم میخورد هرگز به طرفش تیر شلیک نمیکردم. خداوند به ما برکت میدهد، هر سال بزغالهها و برههای جدید متولد میشوند و دامداریام رونق میگیرد اما اگر پلنگ از بین میرفت دیگر این کوه، این حیوان نادر را به چشم نمیدید. این منطقه خیلی بکر و زیباست. من از طبیعت اینجا لذت میبرم اما طبیعت هر چقدر بکر و زیبا باشد بدون جاندارانش هیچ لطفی ندارد.» بعد از آن ماجرا چوپان گزارش ما تعدادی از بزها را که زخمی بودند یا آنها را که از ترس پا به فرار گذاشته بودند، در کوه رها کرد و با بقیه گله مثل لشکری شکستخورده به روستا بازگشت.
این ماجرای چوپان قهرمان، زمستان سال گذشته حسابی سر زبانها افتاد و بسیاری از فداکاریاش حرف زدند. چند روز پیش اما او بهخاطر ماجرایی دیگر باز همه را غافلگیر کرد.
آقای چوپان ضرر و زیان 11میلیون تومانی را از سازمان محیطزیست قبول نکرد و گفت که سازمان این پول را صرف کمک به محیط زیست کند. حالا خیلی از مردم «نوروز حیدری» را بهعنوان یک شخصیت حامی محیط زیست میشناسند؛
«دار و ندارم همان گوسفندان بود. آن روز 140راس گوسفند را به چرا برده بودم. خیلی از آنها امانت مردم بودند.»
این جملههایی است که نوروز شبان به زبان میآورد؛ «35سال است که در منطقه کولپیر در ارتفاعات هشتادپهلو زندگی میکنم. این طبیعت را دوست دارم و با آن انس گرفتهام.» چوپان گزارش ما زندگی سخت و طاقتفرسایی دارد. خودش میگوید سالی 3 بار کوچ میکند و از کودکی تا به امروز به زندگی عشایری مشغول بوده است؛ «ما عشایر کوچنشین هستیم و برای همین، همه زندگیمان را در کوه و دشت میگذرانیم.»
آگاهی، چراغ راه توسعه و تعالیست..
0 دیدگاه