اسید پاشی بر چهره ی دین!
21
اردیبهشت

مطلب: اسید پاشی بر چهره ی دین!

اسید پاشی بر چهره ی دین!

یادداشت هفتگی هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت

شاید باید قرن حاضر را قرن بازگشت تحجر و تعصب نامید نه قرن شکوفایی علم و شعور و آگاهی!
خسته نباشی برادر!
کاش اسیدی را که با نیت ثواب و رفتن به بهشت بر روی صورت دیگران پاشیدی را به روی عقاید پوچ و تعصبات جاهلانه ی خود پاشیده بودی..
کاش میدانستی که با جهالت خود اسید را به چهره و سیمای دین و اعتقادات و باور مردم می پاشی..
کاش می فهمیدی..!
البته فهم، واژه ی غریبی است برای کسی که دنیای دیگران را برای بهشت رفتن خود جهنم می کند..
بهشت تو بوی اسید می دهد. بوی مرگ و نفرین می دهد.. و در نهر هایش اسید جوشان جاریست..
کاش بجای شروع کردن از صورت دیگران از سیرت خودت شروع کرده بودی برادر!
کاش میدانستی که مرگ و نفرین و اسید، علاج هیچ معزلی در هیچ جامعه ای نیست.. اگر باور داری که هست!، اینبار که به دردی مبتلا شدی و به پزشکی مراجعه کردی بگو بجای دارو برایت روزی چند نوبت مرگ و نفرین تجویز کند!
و کاش روزی برسد که نه مرگ، و نه نفرین و نه هیچ سطل اسیدی، برای عقده ها و دردهای پیدا و پنهان جامعه ی من و تو تجویز نشود..
و کاش دریابیم که
“مسئله رفتن به بهشت نیست , بلکه آموختن “هنر در بهشت بودن است” در هرجا که باشیم” .
و حداقل این را بدان که، آنانی که ذهن تو را برای این روز پرورش داده اند، بی شک از بازماندگان همان خوارجی هستند که با نیت تقرب و ثواب، قرنها پیش شکم زن حامله را می دریدند تا نامه ی اعمالشان را به زینت ثواب بیشتر بیارایند..
و تو ای ثواب، تفسیر جاهلانه ی تو در طی قرنها، چه انسانهای بیشماری را به گمراهی کشانده و خون چه بیگناهانی را بر زمین ریخته و آه چه مظلومانی را از سینه درآورده..
داستان عجیبی است که
در سرزمین کفر :” فردی نیت میکند ، و از خود شروع می کند ، سطلی از آب یخ بر خود میریزد ، و بخشی از پول خود را برای کمک به بیماران و افراد نا سالم هزینه می کند ، و دیگران را نیز با ذکر نام به این کار دعوت می کند شاید اسم این کار امر به معروف باشد..
و در سرزمین من : فردی نیت می کند ، و از دیگری شروع می کند ، سطلی از اسید بر سر و صورت ، یک بی خبر میریزد ، و یک فرد سالم را به همراه تمام آرزوها و خانواده اش نا بود و ناقص میکند. شاید او اسم این کار را نهی از منکر بگذارد..”