یک کار آفرین کوچک
22
اردیبهشت

مطلب: یک کار آفرین کوچک

یک کار آفرین کوچک

یادداشت هفتگی هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت
چند سال پیش در سفری به کرمانشاه برای بازدید از بنای بیستون رفته بودیم..
ماشین را در محلی نزدیک به آنجا پارک کردم که جوی آبی از کنارش رد می شد و ماشین های زیادی هم آنجا پارک کرده بودند..
تا بیام و ماشین را پارک کنم نوجوان ده دوازده ساله ای کنار ماشینم آمد در حالی که یک سطل و یک تکه اسفنج ابری هم در دستش بود.
به من گفت
” آقا به من اجازه بدین تا شما برمیگردین ماشینتون رو براتون بشورم. حتما در ایام سفر فرصت نکردین ماشین رو بشورین و الان هم فرصت خوبیه.. “
واقعا حرفش به دلم نشست,
یاد کتاب سنگ فرش هر خیابان از طلاست افتادم و خاطرات نقل شده به زبان مدیر عامل موفق شرکت دوو از دوران کودکی و نحوه فروش متفاوت روزنامه هایش در بازار,
قطعا اون نوجوان کل سرمایه اش همان یک تکه اسفنج بود و یک سطل آب و البته ذهن خلاقش.. که بهش این اجازه را داده که علیرغم تمام مشکلات و محدودیت ها با چشم باز به دنبال فرصت ها بگردد..
نکته ی جالبش این بود که وقتی راجع به هزینه ی انجام کار ازش پرسیدم گفت اجازه بدین من کارم تموم بشه, هر چقدر از کارم راضی بودین بپردازین..
اصلا انگار این پسر روانشناسی فروش تو ذاتش بود. خب معلومه بعد از شنیدن این حرف جای هیچگونه چانه زنی برای من باقی نمی ماند.
وقتی برگشتم دیدم حسابی ماشین من را شسته و علاوه بر آن چند تا ماشین دیگه را هم همینطور..
بیشتر از مبلغی که همیشه برای شستشوی ماشین به کارواش میدادم بهش پرداختم و قلبا هم از این اتفاق خوشحال بودم..
درسی را که آن روز از آن پسر کم سن و سال یاد گرفتم را بارها در کلاس های مختلف بازاریابی و فروش برای دوستان به عنوان یک کیس واقعی مطرح کردم و این تجربه ی خوب را با دوستان مختلف به اشتراک گذاشتم..

هاشم راعی مشاور و مدرس مدیریت